اشرس بن عبدالله سلمیاشرس بن عبدالله سلمی مردی فاضل و نیکسرشت، صاحب فتوحات، والی هشام بن عبدالملک بر خراسان، سمرقند، بخارا و بیکند بود. [۱]
ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۷، ص۱۳۱، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۹۲م، طبعه الاولی.
[۲]
ابن شادی، مجمل التواریخ و القصص، ص۳۰۹، تحقیق ملک الشعراء بهار، قرن پنجم، تهران، کلاله خاور.
۱ - معرفی اجمالیبه نقل از ابن اثیر آمده است که اشرس مردی فاضل و پرهیزگار و نیکسرشت بود و او را به سبب فضل و فضیلتش مرد کامل مینامیدند و هنگامی که به خراسان رسید مردم بسیار خشنود شدند. اشرس به هنگام امارت خراسان کاتبی نبطی به نام عمیره و مکنی به ابو امیه داشت. پیش از اشرس، حکم بن عوانه کلبی والی خراسان بود و هشام بعد از او اشرس بن عبدالله سلمی را به امارت ایالت خراسان منصوب کرد. ۲ - نبردهای اشرساشرس در مدت امارت بر خراسان در بلاد ماوراءالنهر و فرغانه غزاها نمود. [۶]
گردیزی، ابو سعید عبدالحی بن ضحاک ابن محمود، زین الاخبار، ص۲۵۶، تحقیق عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳ه. ش، چاپ اول.
وی در آغاز حکومت بر خراسان در برابر حدود صد هزار سپاهیان ترک غیر مسلمان که به جنگ بر علیه حکومت مرکزی برخاسته بودند، جنگید و پس از این که از مسلمانان حدود هزار نفر کشته شدند ترکان را شکست داد و تا سمرقند ایشان را عقب نشاند و به بلخ بازگشت. [۷]
بلعمی، تاریخ نامه طبری، ج۴، ص۹۵۰، تحقیق محمد روشن، تهران، البرز، ۱۳۷۳ه. ش.
۳ - دعوت به اسلامنقل شده است که اشرس هنگام ولایتداری خراسان گفت: یکی را بجویید که متقی باشد و فاضل، که او را سوی مردم ماوراءالنهر فرستم که آنها را به اسلام بخواند. ابوالصیداء صالح بن طریف وابسته بنی ضبه را بدو نشان دادند، ولی ابوالصیداء گفت: من در زبان فارسی، مهارت ندارم، ولی میروم به شرط آن که هر کس اسلام بیاورد از او جزیه گرفته نشود. اشرس موافقت کرد. ابوالصیداء به یاران خویش گفت: من روان میشوم اگر عاملان همکاری نکردند، مرا بر ضد آنان کمک کنید. ابوالصیداء به سوی سمرقند رفت. آمده است وی مردم سمرقند و اطراف آن را به اسلام خواند به شرط آن که جزیه از آنها برداشته شود و کسان با شتاب به مسلمانی روی آوردند. ۴ - عامل خراج اشرسدر آن زمان حسین بن ابی العمر عامل جنگ و خراج آن دیار بود. به نقل از طبری پس از گرویدن مردم آن سامان به اسلام خراج آن دیار کاهش چشمگیری یافت و ابو امیه کاتب، اشرس را تشویق به شرارت و افزایش خراج کرد و اشرس به ابیالعمر بر خلاف توافق قبلی نوشت: خراج مایه قوت مسلمانان است. شنیدهام که مردم سغد و امثال آنها از روی دلبستگی اسلام نیاوردهاند، بلکه برای فرار از جزیه به مسلمانی روی آوردهاند. بنگر هر کس ختنه کرده و فرایض را به پا داشته و اسلامش نکو شده و سورهای از قرآن آموخته خراج از او بردار. ۵ - دلیل کفر مردم سغد و بخاراپس از چندی اشرس، ابوالعمر را از خراج برداشت و آن را به هانی بنهانی داد. گویند هانی و عاملان وی جزیه را بر مسلمانشدگان برگرداندند. مطابق روایت دیگری اشرس، مجشر بن مزاحم سلمی را به جای وی منصوب کرد. در روایتی آمده است هانی و عاملان وی در گرفتن خراج اصرار ورزیدند و بزرگان عجم را تحقیر کردند، به طوری که جامههایشان را پاره کردند و کمربندهایشان را به گردنهایشان افکندند و از مردم ضعیف که مسلمان شده بودند جزیه گرفتند، به همین جهت مردم سغد و بخارا کافر شدند و ترکان شورش کردند. ۶ - قتل اشرسپس از مدتی فردی به نام ثابت بن قطنه ازدی به طرفداری از مردم به شورش بر علیه اشرس پرداخت. این فرد را از آن جهت قطنه مینامیدند که چشمش بیرون آمده بود و بر آن پنبهای مینهاد. اشرس کسی را فرستاد تا اجتماع ایشان را بپراکند و ثابت را گرفت و به زندان افکند و پس از مدتی او را به کفالت آزاد کرد و به سویی فرستاد. آن گاه ترکان بر ضد او خروج کردند و وی را کشتند. ۷ - پانویس
۸ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اشرس بن عبدالله سلمی» ۹۵/۰۵/۰۵. ردههای این صفحه : تاریخ خلفا | تراجم | حاکمان خراسان | درگذشتگان سال 112 (قمری) | کارگزاران مروانیان | مروانیان | مقالات پژوهه
|